ثمین عزیزمثمین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه سن داره
طنین عزیزمطنین عزیزم، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

ثمین بهترین هدیه آسمانی

هفت ماه اول زندگی

همه چیز خیلی زودتر از آنکه فکرش رو بکنی میگذره و خاطره میشه. تلخ یا شیرین آنقدر سریع میگذره که بعضی وقتا اصلا یادت میره چه دورانی داشتی.   بزرگ شدن ثمین هم تا حالا همینطور بوده. چهارماه اول کم خوابی دخترنازم نگرانمون کرده بود، و اینکه شب که میشد از حوالی ساعت نه تا یک و دو نصفه شب گریه و زاری و .... هیچ کاری هماز دست ما بر نمیومد، جز اینکه بغلش کنیم و راه بریم، یکی دو ساعتی هم با ماشین تو خیابون بگردیم و  ... دوباره تا فردا!!!! روز از نو روزی از نو!   دکترا میگفتن طبیعیه و ثمین دل درد(کولیت نوزادی) داره ولی متاسفانه داروها هیچ اثری نداشتن و ما باید تا بزرگ شدن ثمین صبر میکردیم. در تمام این مدت ثمین خانوم  یا ب...
30 بهمن 1391

شروع به کار وبلاگ

امروز دوشنبه 30/11/91 که به یاری خدا این وبلاگ رو ایجاد کردم، ثمین جون هفت ماه و بیست و یک روز داره. دلم میخاد حداقل هر هفته بتونم یه پست جدید بذارم. ثمین، دخمل نازنینم، خیلی ماهه و با شیرین کاریهاش حسابی من و بابایی رو سرگرم می کنه. می شینه، می خنده، سلام میکنه، دست میده، دست میزنه، آواز میخونه ،وارونه میافته، بعضی وقتا هم غر میزنه و میخاد بغل شه. پیش بابایی هم که میره همش میگه باهام بازی کن.بعداز بغل شدن خودشو محکم میگیره و رو پاهاش می ایسته که مبادا بذاریمش زمین بشینه، تا دلتون بخاد اسباب بازی داره ولی براش تکراری شدن و عاشق چیزای جدیده؛ خصوصا موبایل و کتترل تلویزیون و اخیرا قابلمه! صبح تا شب  به زور اگه نیم ساع...
30 بهمن 1391
1